تحلیل شرائط شیعیان منطقه الشرعیه عربستان
قصه پر غصه شیعیان منطقة الشرقیة حجاز، قصه عجیب و غریبی است.
منطقه أحساء و قطیف عربستان سابقه تاریخی بسیار ممتدی در اسلام دارد. از زمان نبی گرامی اسلام شاید اولین حاکمیت و اولین گروه متشکلی که به اسلام و نبی گرامی اسلام پیوستند، مردم آن منطقه بودند. قبیله بنی عبد القیس که حاکمان منطقه أحساء و قطیف و بحرین بودند اولین گروهی بودند که اسلام را بدون اکراه پذیرفتند.
سابقه اسلام قوی و سابقه تشیع قوی بعد از نبی گرامی اسلام تا الآن دارند. در زمان تسلط وهابیت مبارزات پر سابقهای از این مردم در تاریخ ثبت شده یعنی عربستان سعودی و حکام وهابی آن تمام تلاش و همتشان شیعه زدایی از منطقة الشرقیه عربستان بود اما هر چه تلاش کردند در طول تاریخ تسلطشان، با تلاشها و ایثارها و فداکاریهای بزرگ علماء شیعه در منطقة الشرقیه هیچگاه این علَم از دست موالین اهل بیت بیرون نیامد و تشیع به عنوان یک ظاهره بسیار قوی باقی ماند. لذا تاریخ علماء شیعه پر است از انواع شهادتها در زمان حاکمیت وهابیت. به عنوان نمونه یک پدر و پسری بودهاند که مرحوم شهید شیخ علی رمضان که آل رمضان هم قبیله بزرگی در منطقة الشرقیه هستند ایشان عالم بزرگی بود هجرت کرد شیراز و مدتی در اوائل تسلط وهابیت در شیراز بود کتب عقائدی مهمی نوشت و دوباره به أحساء هجرت کرد قاضی القضاة اهل سنت وهابی منطقه به کتب اعتقادی این شیخ دست پیدا کرد و در مجالس با او مناظره میکرد، مرحوم شیخ شهید هم در مقابل جواب میداد و بحث میکردند و او را مفحم کرد به حدی که در بین مردم چیزی برای گفتن نداشت. توطئه کردند این پیر مرد 80 ساله را سال 1266 را دستگیر کردند وقتی از زندان آزاد شد و قاضی فهمید آزاد شده هنوز به خانهاش نرسیده بود فتوا داد که من أراد قصرا فی الجنه فلیقتل شیخ الرافضه علی بن رمضان.[ هر کس اراده و دوست دارد قصری در بهشت داشته باشد پس باید شیخ رافضه یعنی علی رمضان را بکشد] عدهای از جلاوزه آنان ریختند در بازار با چاقو و وسائل دیگر حمله کردند در حالی که پدرش هم مدتی قبل در دفاع از تشیع شهید شده بود او را آنقدر زدند و آخر الأمر هم فردی با استخوان شتر بر سر این شهید و به شهادت رسید در خیابان. بعد شاگردانش و دیگران قصائد به یاد ماندنی در این حادثه گفتند و سبب خیزش عمومی در منطقه در زمان خودش شد.
بعد از انقلاب اسلامی ایران طبیعی است که مردم این منطقه و علماء این منطقه با نظر اصالت فکریشان به دفاع از انقلاب اسلامی ایران و مکتب تشیع برخواستند.
اینان تعذیبات و شکنجههایی را متحمل شدند در این سی و چند ساله که در دنیا کمتر شیعیانی را سراغ داریم که در راه ثبات مکتب اهل بیت و دفاع از انقلاب اسلامی ایران این تعذیب ها را متحمل شده باشند. بنده وقتی مطالعه میکنم و آشنایم با شیعیان مناطق مختلف تعذیبها و گرفتاریهایی که اینان در این راه متحمل شدهاند نمیتوانم پیدا کنم مردمی را که در آونه آخیره این تعذیبها را متحمل شده باشد.
جوان 19 سالهای که پدرش از علماء آن جاست و از دوستان خوب ما است ایشان را دو هفته بعد ازدواجش دستگیر کردند و چهار سال و اندی این جوان در زندان بود انواع زندانهای عربستان را تحمل کرده است هر جا به زندان میبردنش غیر از زندانهای انفرادی و شکنجهها که وقتی بدنش را به من نشان داد اشکهای من از آثار شکنجه بر بدن او جاری شد. اما آنقدر حماسی بود که هر زندانی که او را برده بودند زندانیها را دور رو بر خودش جمع میکرد و از زندانیهای سنی غیر ملتزم افراد مدافع مکتب اهل بیت میساخت. اینها داستان نیست پتانسیل بزرگ مکتب اهل بیت علیهم السلام است و تلاشهایی که افراد در راه این مذهب داشتهاند که برای ما هم پیامهای جدی دارد.
این جوان از زندان آزاد شد سه سال قبل من در عمره بودم به دوستان شیعه پیام دادم دوست دارم شما را ببینیم صبح بعد از زیارت حرم پیامبر و ائمه بقیع علیهم السلام آمدم بعثه دیدم در سالن بعثه نشسته و منتظر من است او را دیدم گفتم چرا آمدی اینجا، اینجا مراقبت میشود گفت خوب بشود بالاتر از زندان رفتن که نیست من بروم زندان کار خودم را انجام میدهم دیدم جوابی ندارم. گفت آمدهام شما را ببرم مکه آنجا دوستان جمعاند ضمنا بین راه میآمدم مقداری کتاب از قصیم گرفتهام کتابهای ضد شیعه که شما ببینید. جریان زندانش را شنیده بودم گفتم خودت تعریف کن. گفت بعد از سه سال و اندی زندان و محاکمه حکم آزادی آمد. موقع آزادی بعضی را که میخواهند آزاد کنند عالم وهابی میآید و نصیحت میکند. میگفت حرفهایش را که به من گفت، گفت دو سؤال دارم یکی اینکه اگر جنگ بین ما و امریکا بشود چه میکنی گفتم معلوم است اسلحه میگیرم در کنار شما علیه امریکا میجنگم گفت اگر بین ما و ایران جنگ شد چه میکنی گفتم باز هم معلوم است که در کنار ایرانیها علیه شما میجنگم ما شما را حکومت بر حق نمیدانیم. میگفت این فرد با ناراحتی بلند شد به مسؤول زندان گفت اصلاح نشد شش ماه دیگر بماند و شش ماه به خاطر این جمله اضافه شد بر زندان من. بعض دوستان من تا شش سال زندان را تحمل کردهاند به جرم دفاع از اهل بیت. سید فاضلی که صاحب تألیفات متعدد هم هست وقتی از تعذیبها و شکنجه های خودش در زندان تعریف میکرد بهت زده میشود انسان که چه مقاومت و صبری است که در بین عدهای وجود دارد.
منبع: یکی از اساتید حوزه علمیه قم